روابط ایران و پاكستان در منطقه همواره مهم و تعیین كننده بوده است. نقش دو كشور در حل مشكلات امنیتی ناشی از حضور قدرت های خارجی و مبارزه با تروریسم و مواد مخدر بر اهمیت روابط طرفین افزوده است. به منظور بررسی هر چه بیشتر روابط میان ایران و پاكستان در زمینه های مختلف سیاسی، اقتصادی، امنیتی و ... و همچنین شناخت بسترها و چالش های موجود، پژوهشگر ایرنا گفتگویی با محمد ابراهیم طاهریان كارشناس مسایل پاكستان و سفیر سابق ایران در اسلام آباد ترتیب داد كه به شرح ذیل است.
سوال: از نظر شما روابط دو كشور ایران و پاكستان به لحاظ منطقه ای چرا مهم است و درجه اهمیت آن را چگونه ارزیابی می كنید؟
جواب: پاكستان پرجمعیت ترین همسایه ایران است و با ایران حدود هزار كیلومتر مرز مشترك دارد. ایران هم یكی از غنی ترین همسایه های پاكستان است. هم به لحاظ زیرساخت های اجتماعی و هم منابع طبیعی. به عبارت دیگر دو كشور كه هر دو جمهوری اسلامی نیز هستند می توانند در سیاست های منطقه ای و در جهت ارتقای موقعیت آسیا مكمل هم باشند. از آنجایی كه توسعه و امنیت دو موضوع جمعی است این دو كشور كه مهم و تعیین كننده در آسیا هم به شمار می روند، اگر به رشد روابط در حوزه های اقتصاد، سیاست، امنیت و ... دست یابند می توانند نقش بسزا و تعیین كننده ای را در آسیا و منطقه بازی كنند. از این جهت می توان گفت كه روابط دو كشور روابط مهمی است. به همین دلیل به نظر می رسد كه طی دهه های گذشته روابط تهران و اسلام آباد همیشه روابطی رو به جلو و رو به توسعه بوده است.
سوال: این روابط به لحاظ بین المللی و جهانی چه اهمیتی دارد به خصوص در حوزه افغانستان، امنیت و تروریسم؟
جواب: این نكته بسیار مهمی است. اگرچه در همه حوزه ها ازجمله حوزه های اقتصادی- سیاسی و همكاری های دو جانبه به نظر می رسد كه همه شاخص ها، شاخص های رو به جلویی است، اما این رشد در شان دو كشور نیست و این شاخص ها می توانند رشد بیشتری داشته باشند. مثلا در موضوع افغانستان كه موضوع مبتلابه منطقه است و كانون افراط گرایی محسوب می شود، به نظر می رسد كه دو كشور نتوانسته اند كاری مشخص و جدی را در طول دهه های گذشته انجام دهند. چه در زمان اشغال افغانستان ازسوی شوروی سابق؛ علیرغم اینكه هر دو كشور حمایت های همه جانبه ای را برای دفاع از افغانستان و مقابله با اشغالگران شوروی داشتند و چه در شرایط فعلی كه چیزی بیش از 43 كشور در افغانستان حضور دارند، به نظر می رسد به دلایلی اسلام آباد و تهران یك همكاری مشخص و مدونی در جهت این موضوع نداشتند. همچنین در اجلاس ها و نشست های سه جانبه ای كه تاكنون برگزار شده است خروجی مشخصی را نداشته اند. علیرغم اینكه هر دو كشور به اضافه افغانستان جزء سازوكار اقنصادی اكو هستند و ایران نیز جزء سازوكار وزارتی شانگهای نیز هست، ولی به نظر می رسد كه در این حوزه یعنی در خصوص مسایل امنیتی و مبارزه با تروریسم باتوجه به فرصت های فراوانی كه پیش روی هر دو كشور در جهت حل مشكلات دو كشور، منطقه و بین المللی وجود دارد، شاخص همكاری در این زمینه در حال حاضر شاخص قابل دفاعی در روابط میان دو كشور قرار نمی گیرد.
سوال: به نظر شما آیا جمهوری اسلامی ایران و پاكستان توانسته اند تاكنون در قالب سازمان اكو همكاری های سازنده ای داشته باشند؟
جواب: اكو یكی از بزرگترین و پرظرفیت ترین سازوكارهای اقتصادی در منطقه است. هم سابقه طولانی دارد و هم كشورهایی با ظرفیت های بالا، جمعیت، منابع و زیرساخت های فراوان عضو این سازوكار هستند، اما به نظر می رسد از ظرفیت های اكو هم تا الان در مقایسه با انواع همكاری هایی كه در بقیه دنیا شكل گرفته در این منطقه و در میان كشورهای عضو اكو استفاده نشده است. علیرغم اینكه هم اكنون دبیرخانه اكو در تهران است و دبیركل این سازمان فردی از افغانستان است به نظر می رسد كه كشورهای عضو سازوكار اكو در مقایسه با روابط تجاری و در حقیقت تبادلی كه با بقیه دنیا دارند در روابط داخلی خودشان به رشد كافی نرسیده اند. هرچند كه به بحث اتصال راه ها، بیمه و تجارت دریایی تا حدودی توجه شده است، اما به نظر می رسد كه با توجه به ظرفیت هایی كه اعضای اكو دارند، این سازمان نیاز به یك توجه و نیاز به یك به روز كردن قوانین و مقررات میان كشورهای عضو دارد. به همین دلیل و با توجه به ظرفیت هایی كه اعضا دارند توقع می رود كه این سازمان در جایگاهی مناسب تر كه در شان آن است قرار گیرد. از آنجایی كه می شود گفت كه تولیدكنندگان بزرگ منابع نفت و گاز ازجمله ایران و تركمنستان عضو این سازوكار هستند، این سازمان به رشد كافی كه مورد انتظارش بوده نرسیده است.
سوال: دلیل عدم رشد و پیشرفت را در چه می بینید؟
جواب: دلیل عدم رشد كافی تفاوت در قوانین و مقررات است. قبل از اینكه اكو انگیزه های اقتصادی داشته باشد، از ابتدا و از گذشته های بسیار دور كه در قالب سنتو بود، بیشتر انگیزه های سیاسی در آن مطرح بوده است. باید مقررات اكو با توجه به ظرفیت های هر كشوری به روز شود و میان اعضا نگاه مشترك و تطبیقی وجود داشته باشند. به نظر می رسد كه هم بعضا تفاوت دیدگاه در حوزه سیاسی و هم به روز نشدن مقررات در كشورهای عضو شرایط را به این وضعیت رسانده كه اكو تاكنون انتظارات لازم را برآورده نكرده است. دبیرخانه هم به نظر می رسد باید فعال تر عمل كند و از كارشناسان خبره تری استفاده كند كه دانششان به روز باشد و بتوانند از همه تجربه هایی كه در حوزه همگرایی اقتصادی در دنیا به وجود آمده است استفاده كنند و شرایط را از وضعیت تا حدودی ایستا به وضعیت پویایی برسانند. در قدم اول نیاز به یك همگرایی سیاسی داریم و بعد هم تبدیل آن به یك همگرایی اقتصادی این دو عنصر به هم پیوسته هستند و لازم و ملزوم یكدیگرند.
موضوع امنیت موضوعی است كه برخی كشورهای اكو به ویژه افغانستان در این زمینه با چالش های جدی روبه رو هستند. این موضوع نیز می تواند در كنار دیگر عناصر گفته شده كاركرد اكو را با مشكل مواجه و رشد همگرایی در آن را به تاخیر بیاندازد.
سوال: به نظر شما در این میان غرب و به ویژه آمریكا با نزدیكی به پاكستان چه نقشی در روابط میان پاكستان و كشورهای منطقه ازجمله ایران ایفا می كنند؟
جواب: كارشناسان معتقدند كه اتفاقی كه در پاكستان افتاده است به ویژه در سال های اخیر تكثر كانون های قدرت است. در گذشته اگر احزاب شناخته شده سیاسی سركار بودند به عنوان حكومت غیرنظامی امور كشور در اختیارشان بود یا اگر بحث كودتا در پاكستان بود طبعا تمامی كشور را در اختیار می گرفتند، اما الان شرایط نسبتا شرایط جدیدی است و تكثر كانون های قدرت و در حقیقت عدم همگرایی در خیلی از مسایل و در كنار آن دخالت های آشكار كشورهای فرانطقه ای خصوصا نوع اقداماتی كه آمریكا در پاكستان انجام می دهد، چه بحث استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین باشد چه موضوع عملیات های مختلف این كشور در پاكستان، كارشناسان را بر این باور رسانده است كه پاكستان در وضعیت جدیدی قرار گرفته است. این شرایط جدید تكثر منابع قدرت و ایجاد كانون های مختلف قدرت است كه هر كدام سعی می كنند به طور جداگانه بر سیاست خارجی تاثیر بگذارند. مثلا موضوع نامه مسوولان بالای پاكستانی به مقام های آمریكایی كه برخی آن را به رییس جمهور، برخی به نخست وزیر و برخی دیگر به سفیر پاكستان نسبت می دهند، حاكی از مراجعه به یك نیروی خارجی برای حل و فصل مسایل داخلی بوده است. این شرایط وضعیت پاكستان نسبت به گذشته را از این جهت متمایز كرده است كه واشنگتن را در جایگاهی قرار داده كه بتواند منویات خودش را تحمیل كند. هر چند روابط اسلام آباد و واشنگتن در حوزه امنیت و نظامی و كمك های اقتصادی كه پاكستان دریافت می كند دارای چند دهه زیر ساخت است و این زیر ساخت های قوی روابط دو كشور را حداقل در بعضی حوزه ها، پایدار جلو می برد. به نظر می رسد كه پاكستان در این شرایط در مرحله گذار است و باید منتظر بود و دید كه بعد از افت و خیزهایی كه در حوزه سیاست در پاكستان صورت می گیرد، روند تحولات به كدام سمت خواهد رفت. ولی آنچه مسلم است امروز پاكستان از عدم همگرایی در بین عناصر تعیین كننده و كانون های قدرت و مشكلات در زیر ساخت های اقتصادی به شدت رنج می برد و این شرایطی را فراهم كرده كه كشورهای فرامنطقه ای بتوانند از این موضوع در جهت منویات خودشان كه به اعتقاد برخی كارشناسان مدیریت بحران در منطقه است بهره ببرند و در حقیقت تعیین كننده تحولات فعلی در پاكستان باشند.
پژوهش**م.الف**9123